×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
true
دفترخاطرات اسناد رسمی | ماجرای جنگ تحمیلی و آوارگی سردفتران خوزستانی

پایگاه اطلاع رسانی کانون سردفتران و دفتریاران| با اوج گرفتن جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۰، ادامه حصر آبادان و بمباران مناطق و شهرهای مختلف استان خوزستان توسط نیروی هوایی و زمینی ارتش بعث عراق، مردم و اهالی این استان پهناور آواره شدند و برای حفظ جان و ناموس خود به شهرهای مختلف ایران از جمله تهران، شیراز، اصفهان و یزد مهاجرت کردند.

در همین سال شصت، قریب ۱۰۰ نفر از سردفتران و دفتریاران شاغل در دفاتر اسناد رسمی استان خوزستان که خانه و دفترخانه و برخی عزیزانشان را از دست داده بودند، با مهاجرت به پایتخت، به محل کانون مرکز واقع در خیابان امام خمینی(ره) – سپه سابق مراجعه و خواستار حمایت هیات مدیره وقت کانون شدند.

اردشیر نصیریان که در آن زمان عضو هیات مدیره کانون بود، دراین باره می گوید: این عزیزان همکاران و دوستان ما در اهواز، آبادان، قصر شیرین، خرمشهر و دیگر شهرهای استان خوزستان بودند که همه زندگی و دار و ندار خود را از دست داده بودند. آن زمان دوره مسئولیت جناب آقای شیخ الرئیس و نیکوعزم در هیات مدیره کانون سردفتران و دفتریاران بود. بنده به عنوان عضو هیات مدیره، جلسه ای با آقایان برگزار و شرایط همکاران جنگ زده مان را برایشان تشریح کردم.

به یاد دارم که در آن جلسه تاکید کردم؛ “فلسفه وجودی کانون حمایت و پشتیبانی از سردفتران و دفتریاران در شرایط طبیعی و بحرانی است. حال که چنین اتفاق تلخی در جنوب کشور جریان دارد و ایران با جنگ تحمیلی درگیر است، وظیفه داریم دست این صد همکار سردفتر و دفتریار را بگیریم و آنچه از ما ساخته است، انجام بدهیم.”

در آن جلسه مقرر شد به هرکدام از آن عزیزان مبلغ ۵ یا ۶ میلیون تومان به صورت بلاعوض پرداخت شود تا بتوانند با این پول، زندگی خود را در تهران سر و سامانی بدهند. تا زمانی که جنگ تمام شود و به شهرهای خود در خوزستان بازگردند و دفترخانه های ویران شده زیر بمباران دشمن را، باردیگر برپا کنند.

با این پیشنهاد موافقت شد. ۶ میلیون تومان در سال ۱۳۶۰ مبلغ زیادی بود و هر کدام از همکاران خوزستانی می توانستند با آن پول زندگی شرافتمندانه ای در تهران داشته باشند.

نصیریان می گوید: پس از گذشت حدود ۴۰ سال هنوز چهره همکارانم را در روزی که به کانون آمدند، از یاد نبرده ام. وحشت، اضطراب و پریشانی در چشم هایشان موج می زد. بعد از پرداخت آن مبلغ توسط حسابداری کانون به آنان، لبخند کم رنگی بر لب ها و چهره های رنج کشیده شان نقش بست. همان لبخندکم رمق، چنان روحیه ای به بنده و دیگر اعضای هیات مدیره وقت کانون داد که تا ماه ها سرکیف و بانشاط بودیم.

انسانیت و همبستگی زیربنای کانون سردفتران و دفتریاران است.

نگارش و تدوین: حمیدرضا مستوفی

به اشتراک بگذارید...

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد