روزنامه فرهیختگان | اهدای کالبد؛ از وصیت تا واقعیت

اهدای جسد یا کالبد ولو برای توسعه علمی هم که باشد، امر سادهای نیست. از یک سو برخی بازماندگان نمیپذیرند و از سوی دیگر، برخیها موانع شرعی را مانع کار میدانند؛ اما راهحلی هم وجود دارد که شاید بتواند این مسیر ناهموار را هموار کند؛ وصیتنامه رسمی برای اهدای کالبد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی کانون سردفتران و دفتریاران، روزنامه فرهیختگان نوشت: «میت نباید روی زمین بماند»؛ معمولاً همه جمع میشوند تا مراسم تکفین و تدفین با تشریفات کامل هرچه سریعتر انجام شود. اما برخی انسانها هم هستند که میخواهند بدنشان، نه روی زمین، که روی تختهای سالنهای تشریح دانشکده پزشکی بماند تا ابزاری برای توسعه علم و آموزش پزشکی باشد.
اهدای جسد یا کالبد ولو برای توسعه علمی هم که باشد، امر سادهای نیست. از یک سو برخی بازماندگان نمیپذیرند و از سوی دیگر، برخیها موانع شرعی را مانع کار میدانند؛ اما راهحلی هم وجود دارد که شاید بتواند این مسیر ناهموار را هموار کند؛ وصیتنامه رسمی برای اهدای کالبد.
زندگی پس از زندگی
با گسترش دانش پزشکی و ضرورت آموزش عملی برای دانشجویان، نیاز به بدنهای واقعی در سالنهای آناتومی، نیازی اجتنابناپذیر شده است و این مشکل، در کشور ما کمی حادتر است. قریب به دو دهه قبل، وقتی مشکل کمبود برای دانشگاههای علوم پزشکی بالا گرفت، باقری لنکرانی، وزیر بهداشت دولت نهم طی نامهای به آیتالله هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضاییه و با استناد به فتوای مقاممعظمرهبری و آیتالله مکارم شیرازی، درخواست تحویل اجساد مجهولالهویه به دانشگاههای علوم پزشکی را مطرح و تأکید کرد که دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور موظف خواهند بود ضوابط شرعی را در کلیه مراحل مراعات کنند؛ اگرچه آن نامه پاسخ داده نشد ولی در عمل، بخشی از مشکلات با اجساد مجهولالهویه برطرف شد؛ اما مشکلات به خصوص در مورد تشریح اجساد زنان همچنان وجود دارد. برای رفع این مشکلات، بسیاری از کشورها، از سالها پیش با طراحی نظام اهدای کالبد، به این نیاز پاسخ دادهاند. در ایران نیز برخی شهروندان تمایل دارند پس از مرگ، بدنشان را به دانشکدههای پزشکی اهدا کنند. اما این تمایل شخصی، بدون سندی معتبر، معمولاً در همان نیت باقی میماند.
علیرضا تیمورپناه، عضو هیئت مدیره کانون سردفتران و دفتریاران معتقد است که «اهدای کالبد باید در قالب وصیتنامه رسمی باشد تا معتبر قلمداد شده و قابل استناد باشد.» در واقع، بدون چنین سندی، حتی اگر فرد در زمان حیات خود بارها بر این تصمیم تأکید کرده باشد، پس از مرگ او، تصمیمگیرنده نهایی خانوادهای است که در شوک و غم از دست دادن عزیز خود، معمولاً توان پذیرش چنین درخواستی را ندارد. این وضعیت، بارها و بارها در بیمارستانها، پزشکی قانونی و دانشکدههای پزشکی تکرار شده است.
اگرچه همین چالشها در خصوص اهدای اعضای بیماران مرگ مغزی نیز وجود دارد، اما با فرهنگسازیهای صورتگرفته در سالهای اخیر، مقاومتها برای اهدای اعضای بیماران مرگ مغزی کمتر شده است. البته در خصوص بیماران مرگ مغزی و اهدای عضو، در نهایت جسد متوفی، تحویل خانواده میشود تا تشفی خاطری برای بازماندگان باشد اما قصه وقتی سختتر میشود که خبری از پیکر متوفی هم وجود نداشته باشد.
از سوی دیگر، برخی خانوادهها، صرفنظر از باورهای شخصی متوفی، گمان میکنند که اهدای جسد، نوعی بیاحترامی به پیکر عزیزشان است. تصور غلطی که ریشه در کمبود آموزش عمومی و نبود روایتهای موفق در این زمینه دارد. اگر جامعه بداند که چگونه یک بدن میتواند سالها بعد از مرگ، زندگی بیافریند، شاید درنگها کمتر و همراهیها بیشتر شود.
اهدای کالبد؛ چالشی فقهی و اخلاقی
موضوع اهدای کالبد، همواره با سؤالات و ابهامات شرعی مواجه بوده است. اما بر اساس فتوای حضرت امام خمینی(ره)، اگر حیات انسانهای دیگر منوط به تشریح جسد باشد، اهدای کالبد اشکالی ندارد و از منظر شرعی مورد تأیید است. فتاوای دیگری نیز از مقاممعظمرهبری و آیتالله مکارم شیرازی در این خصوص وارد شده است. این فتاوای مهم، چراغ راهی برای بسیاری از دانشگاههای علوم پزشکی ایران بوده که بتوانند از اجساد مسلمان برای تشریح استفاده کنند.
سند رسمی برای دیار باقی
فرهنگ گفتوگو درباره مرگ، هنوز در بسیاری از خانوادههای ایرانی، جایی ندارد. اما نپذیرفتن مرگ، مانع وقوع آن نمیشود. آنچه مهم است، آمادگی برای مواجهه درست با تبعات آن است.
یکی از ابزارهای مهم در این مسیر، وصیتنامه رسمی است؛ سندی قانونی که به فرد امکان میدهد تصمیمهای پس از مرگش را با دقت و اطمینان ثبت کند. وصیتی که نه فقط درباره اموال و ارث، که درباره خواستههای انسانی، فرهنگی، درمانی و حتی آموزشی است. ایمان حیدری، سردفتر اسناد رسمی، در همین رابطه میگوید: «سند وصیتنامه میتواند حاوی درخواستهای فرد برای دوران پس از مرگش باشد و تعیین وصی و ناظر برای اجرای وصیتنامهای که بهصورت رسمی در دفتر اسناد رسمی تنظیم شده، کمک شایانی میکند که فرد مطمئن باشد پس از مرگ خواستههای او اجابت خواهد شد.»
وصیتنامهای که در دفاتر اسناد رسمی تنظیم میشود، نهتنها به لحاظ قانونی معتبر است، بلکه به خانواده و مراکز درمانی اطمینان میدهد که تصمیم فرد، دقیقاً به اجرا درخواهد آمد. با ثبت رسمی این وصیت، خانوادهها کمتر درگیر اختلافنظر و تردید میشوند و راه برای استفاده علمی و آموزشی از کالبد هموار میشود. البته برخی کارشناسان حقوقی پیشنهاد میکنند دفاتر اسناد رسمی، علاوه بر مشاوره حقوقی، آموزش عمومی در خصوص وصیتنامههای خاص نظیر اهدای کالبد را نیز در دستور کار قرار دهند.
جسدهایی که زندگی میدهند
در سالنهای آناتومی دانشگاههای کشور، هزاران دانشجو هر سال فرصت دارند از نزدیک با ساختار پیچیده بدن انسان آشنا شوند. این تجربه، بینیاز از کتاب و تصاویر، مستقیماً به یادگیری بهتر و درمان مؤثرتر بیماران میانجامد.
اهداکنندگان کالبد، بدون آنکه حضور فیزیکی داشته باشند، جان بسیاری از بیماران آینده را نجات میدهند. هدیهای بزرگ که شاید کمتر از زندگیشان قدرش دانسته شود، اما ماندگارتر و ارزشمندتر است.